خدایا ، تکیه گاهم میخواهد برود!
امیدم ، آسمانم ، ماهِ ماهم میخواهد برود
به وقت بارشِ طوفان سختی
ندارم من پناهی ، جان پناهم میخواهد برود!!!
شدم خسته زین بی نگاهی
چرا شد قسمتم نگاه سرد زمستانی
کاش پاییز نبودی
غم من عاشقو با خود نمیوردی
ندارم طاقت این جدایی
چرا که حک شده اسم پاکت بر قلب شکسته عاشق
مرا از یاد نبر که بی تو زندگی معنا نداره
که خداوند مرا با دیدنت ازموده
امدنت و ماندنت هم در زندگی ام تنها با خداست
همیشه تورا ازاو طلب کرده ام
ایمان دارم صلاح زندگی ام را خوده خدا بهتر میداند
پس تو از اومیخواهم
|
!!! هزاران دست هم به سویــــــــم دراز شود … پــــــــس خواهم زد … تنــــــــــها … تمنای دستان تـــــــــــو را دارم بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است ، وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی … که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای |
به خاطر عشق تو خیلی رنج کشیدم!!!!!!!!
اما زنده موندم ...به نظر میرسه خدا تکه ای از وجودش
رو در تن وروح ما قرارداده ...تموم میشیم وهنوز هم هستیم!!!!!!
من به شعرهایم ایمان دارم
چون
از زخم هایم می آیند
تورانیز دوست دارم
زیراکه زخم هایم
یادگارتوست
نمیدونم چیشد!چرا اینجور شد!ار بی لیاقتیم بود؟
از نادنی وجهل؟
ازبی کفایتی؟
از بلند نظری؟
یا؟؟؟؟؟/
آخه چیشد که اینجور مرا تنها گذاشت؟!
مرافراموش کرد؟!
منکه عاشقانه اورا دوست داشتم؟!
منکه تمام جان را حاضر برای فداکردنش بودم؟!
چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تابستان حالا که داری تموم میشی بگذار بگویم
که روزهای داغت بدون ... چه سرد گذشت!!!!!!
عاشقانه عاشقت شدم ولی تو مرا برادر صدا کردی
نه عشق خود!!!!!!!!!!
آخر چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
اگه قرار باشه یه چیز از دنیا مال من باشه
دوست دارم فقط قلب تو باشه
همین...
تعداد صفحات : 6